آسمان آبی من
قالب وبلاگ

تو رو کجا گمِت کردم بگو کجای این قصه
که حتی جوهر شعرم همینو از تو می پرسه
که چی شد اون همه رویا همون قصری که می ساختیم
دارم حس می کنم شاید ، من و تو عشقو نشناختیم
من و تو عشقو نشناختیم

میون قلبای امروزی ما نمی دونم چرا نمیشه پل بست
مثه دو ماهی افتاده بر خاک به دور از چشم دریا رفتیم از دست

به لطف و حرمت خاطره هامون نگو همیشه یاد من می مونی
که نه من مثل اون روزای دورم نه تو دیگه برای من همونی
بذار جز این سکوت سرد لبهات برام چیزی به یادگار نمونه
بذار تا نقطه ی پایان این عشق مثه اشکی بشینه روی گونه

میون قلبای امروزی ما نمی دونم چرا نمیشه پل بست
مثه دو ماهی افتاده بر خاک به دور از چشم دریا رفتیم از دست

تحمل می کنم غیبت ماه و می دونم نیمه ی همدیگه هستیم
نشد پیدا بشیم تو متن قصه به رسم عاشقی دردو شکستیم


میون قلبای امروزی ما نمی دونم چرا نمیشه پل بست
مثه دو ماهی افتاده بر خاک به دور از چشم دریا رفتیم از دست

نقطه ی پایان



برچسب‌ها:
[ جمعه 92/2/27 ] [ 11:26 عصر ] [ ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ


آخرین مطالب
برچسب‌ ها
امکانات وب